ما حرفها داشتیم ولی گوش نداشتیم
وآرزوهایی که برایش وقت نداشتیم
گذشته ها داشتیم که یاد نداشتیم
وگناه هایی که بی اعتراف گذاشتیم
سفره هایی که بی نان داشتیم
وسجده هایی که به هر سو گذاشتیم
چه پنجر هاکه با حصار داشتیم
وپرندگانی که در قفس نگه داشتیم
دیوار های دوستی را پاس داشتیم
وسکوت را سرشار از ناگفته ها انگاشتیم
ما برای فرادیمان هیچ نکاشتیم
بد نگاشتیم،بدنگاشتیم...
همسفر
نظرات شما عزیزان: